چکیده: کارهایم دارند پیش میروند، سپاسگزار و قدردارن خانوادهام هستم، احساساتی خوب با انسانی خوب و نازنین را تجربه میکنم، دارم به دانش و تخصص و علمم میافزایم و خوشحالم.
حالا که کمتر از یک روز تا نوروز و سال نو مانده و نزدیک به سه ماه از سال نوی میلادی گذشته (همون خارجکی خودمون) زمان خوبی هست برای نوشتن گزارشی کوتاه.
به این شیوه هم پاسخ همه دوستانم که این مدت از من میپرسیدند چه کردم و چه میکنم و میخواهم چه کنم را میدهم و هم به پیمان خودم که باید نوشتن را باز آغاز کنم، پایبند میمانم.
راستش را اگر بخواهی امسال برایم خوب بود، شاید بهتر است بگویم خیلی خوب، شاید نه خیلی از دید مالی بساکه از دید پیشرفت، دگرگونی و ارتباطات خوب و رابطهای خاص. به ویژه این چند روز آخر که رویدادهایی رخ دادند و با اینکه برایم سنگین بود، خیلی چیزها را روشن و خیلی کارها آشکار کرد. پذیرای این هم هستم که مسیرم سختتر از آنچه میاندیشدم شده است و همین مرا استوارتر میکند برای پیشرفت و ایستادگی بیشتر.
عزیزان و کسانی که برایم خیلی گرامی هستند را قدر میدانم . خوشحالم که دارم جبران میکنم اشتباهات را و دارم پیوسته پیش رفت میکنم.
خیلی تصمیمها گرفتهام و دارم انجام میدهم، یکیشان هم همین واژگان پارسی است. تلاش میکنم کمتر از واژههای عربی و الکی استفاده کنم ولی نه آنقدر که همه چیز قلمبه سلمبه شود. در پستهای این چنینی کمی از این واژه ها بیشتر خواهیدید ولی جایی که پستهای آموزشی و رسانشی (ارتباطی) باشد ساده مینویسم.
پیشامدهای خیلی جالب و نغزی برایم رخ دادند به ویژه از ابتدای سال ۱۴۰۰ تا اینگاه. تلاشهایم در مسیر پیشرفت به شیوه باحالی نتیجه دادند!
راهم تغییر کرد البته نه راه بنیادینم بسا راه تازه و نو گشت. انگار همه چیز زیباتر و گیراتر شده و من با همه سختیها، شکستها و پیروزیهایی که داشتهام بسیار خوشحالم. به راستی که دوباره ایستادن دلانگیز است.
پارسال این موقع شرایط بدی داشتم گرچه آهنگ خوشی آغاز شده بود. من به دنیای کامپیوتر و تکنولوژی بازگشته بودم آن هم چندماه و از سویی دیگر ارشد کامپیوتر قبول شده بودم. یک ترم هم خواندم و باید بگویم خیلی هم روی سوادم کارساز بود. سوژهها و نهشتههایی (موضوع) مانند «مهندسی نیازمندیها» و «معماری نرمافزار» برایم جذاب بود و خیلی از خواندن و انجام پروژههای سنگینشان آموختم.
ورودی دانشکده کارآفرینی
از دید کاری در زمینه عمرانی همراه با نازنین ناژآرک را راه انداختیم و هماکنون دچار دگرگونی. ابتدا در معماری و عمران به صورت عام وارد شده بودیم ولی اکنون تصمیم داریم ساختمانهای سبز و مدیریت ساخت را تخصصی پیش ببریم. اعتراف میکنم بیشتر دردسرهایش برای نازنین بود و هست به راستی همه هنرهایش هم متعلق به نازی است. نازی حقی بیش از کار برگردن من دارد و من خیلی بهش مدیون هستم. خوشحالم که زمانم را در کنارش سپری کردم و چیزها یاد گرفتم.
در بخش کارآفرینی (مدیریت و مارکتینگ (بازاریابی) و مشاوره) ولی کنش بهتری داشتم. چندجایی مشاوره دادم و خوشحالم که مفید بود و پیشرفت داشتند. یک جا هم با میانجی بودن یکی از رفقا چند ماهی تلاش کردم کمکی کنم، خوب بود با افراد تازهای آشنا شدم و دوست و همکار تازهای پیدا کردم، اما کمی پیرامون سمی داشت که خوشحالم آنجا به خاطر رسیدن به کارهای دانشگاه به پایان رسید. همچنین توانستم چندتا از دوستان را هدایت کنم و کارهایشان بهتر شده که همین احساس خوشی به من میدهد. با همکاری آقای کبیری برای مارکتینگ و تیمسازی به ویژه در بخش فروش کارهایی را آغاز کردهایم که بماند تا هنگام پیشرفت خواهم گفت.
گفتم دانشگاه شاید فکر کنی همان کامپیوتر است ولی راستش من دوباره قبول شدم و حالا در رشتهای دیگر که دوستش میدارم و بیشتر به مسیر من مرتبط است درس میخوانم. همین عکس پایینی کنار ماشین چاپ کهنی است که در انتشارات دانشگاه تهران خانه گزیده و آرامش گرفته است.
تابستان همینطور که رد میشد و من سر شلوغ و مشغول سه جا بودم، آزمون ارشد را شرکت کردم. در پایان قبول شدم و این خبر خیلی خوبی بود. بله میدانم دوستان خیلیها میدانند من دوبار ارشد را رها کردهام که با این کامپیوتر میشود سه بار!
به هر رو من دانشگاه تهران رشته کارآفرینی را با خوشی میخوانم. این برایم خیلی خوشحال کننده هست چون هم من مسیرم بوده و کارآفرینی کردهام با همه شکستها و حالا هم دارم از دید آکادمیک هم میخوانم. همچو مدیریت، کسبوکار را میخوانیم و صد البته بیشتر از آن روانشناسی، اقتصاد، تحلیلها و دیگر چیزها. برایم جذاب است چون خودم همیشه میخوانم این نهشتهها و سوژهها را ولی آکادمیک بودن گیرایی بیشتر دارد.
به هر رو بر راه و کار من خیلی تاثیر گذاشت و خوشحالم از مسیر، از ادامه دادن، از راهم و از رخدادهای زیبا و چشمگیر. از همه بیشتر خوشحالم که تلاشهایم دارند به فرجام میرسند.
خوشحالم که در کنار کارآفرینی و کسبوکار و مشاوره، به دنیای کامپیوتر بازگشتهام و کارهای خوبی هم انجام دادهام. اکنون هم درحال یادگیری بیشتر به ویژه در بخش یادگیری ماشین و وب هستم. حالم را خوب میکند خیلی خوب، این کامپیوتر لعنتی برایم حس خوبی دارد.
چیزهای تازه یاد گرفتهام، دانش گذشتهام افزوده شده و دارم بیشتر و بیشتر یاد میگیرم. یادگیری برای من یکی از بهترین لذتهای دنیاست و من همچنان خوشحال و سپاسگزارم.
امسال برایم خوب بود گرچه من عزیزانی را از دست دادهام آن هم در ابتدای سال یعنی نوروز و تابستان، آنهایی که همیشه خاطرشان در قلبم زنده است و برایم گرامیاند.
چندتا از کارها و پروژههایم برای سال یا بهتر بگویم سده و قرن نو
- دوباره کارآفرینی (ناژآرک)
- تصمیم دارم یک گروه تبلیغاتی خلاق و البته تخصصی در بخش داستانسرایی برپا کنم (اگر فکر میکنی میتوانی همراهم شوی خوشحال میشوم با من درمیان بگذاری)
- آغاز دوباره کامپیوتر و تکنولوژی به صورت تخصصی
- مشاوره مارکتینگ با دانشی بسیار بیشترهمکاری با مدیران فروش
- شاید یکسری پادکست تازه ضبط کنم
- میخواهم چیزهایی را که یاد میگیرم همرسانی کنم (به اشتراک بگذارم) تا باهم بیشتر یادبگیریم
- دوباره نوشتن را آغاز کردهام و شعرها و داستانهایم را گردآوری میکنم تا بازنویسی و ویرایش کنم (شاید به چاپ برسانم)
- رفیق نامه را هم به زودی راه میاندازم
اینها تنها برنامهها و پروژههایی بودند که برای ابتدای سال درنظر دارم جدای از کارهای درحال انجام و قدیمی هستند.
امیدوارم بیشتر باهم در ارتباط باشیم و تو هم از پیروزیها و شکستها و حالت برایم بگویی
راستی رفیقنامه هم راه افتاد خوشحال میشم آنجا هم باهم درارتباط باشیم (میخواهم همه باهم یک جمع کوچولو و رفاقتی درست کنیم)
ارادتمند
علیرضا شیاسی
چه قدر خوشحال کننده هست این قدر خوب پیشرفت کردی و جلو اومدی و مطمئنم به هدف های خوبت میرسی علی جان :)چه دور همی خوبی و امیدوارم از نزدیک بچه ها همدیگه رو ببینیم .
درود فراوان
زنده باشی شبنم عزیز
نظر لطفته و ممنونم
خیلی خوشحالم که تو هم بسیار عالی پیش رفتی. اتفاق جالب هم اینه که باهم هم دانشگاهی و هم رشتهای شدم و من خیلی براش خرسندم.
جات سبز بود امیدوارم که زودتر هم کرونا بره و هم بتونیم حضوری دور هم جمع بشیم.