توسعه فردی

مطالب دربارهٔ توسعه فردی و موفقیت مانند: مدیریت زمان، بهره‌وری شخصی، هدفمندی، پیشرفت، موفقیت و …

چگونه شروع کنیم | آزادی ذهن

نیازمند ویرایش است!   در درس قبل آموختیم چگونه بر آشفتگی‌های درونی و بیرونی خود غلبه و آن‌ها را مهار کنیم. اما مهار کردن کاری نیست که فقط یکبار انجام بپذیرد، بلکه کاری دایمی است. باید هر چندوقت یکبار آشفتگی‌ها و استرس‌ها را زدود، همانطور که هر چند روز یک بار خانه خود را آراسته […]

چگونه شروع کنیم | آزادی ذهن بیشتر بخوانید »

چگونه شروع کنیم | مهار کردن آشفتگی

به اولین درس از دوره کوتاه «چگونه شروع کنیم» خوش آمدید. به شما اخطار می‌دهم این دوره رایگان برای اطلاعات شما به وجود نیامده‌ است! اینجا هستیم تا عمل کنیم و هر آنچه که پشت گوش انداختیم و شروع نکردیم را آغاز کنیم. شما در این دوره یاد خواهید گرفت تا چگونه خودتان را آماده

چگونه شروع کنیم | مهار کردن آشفتگی بیشتر بخوانید »

چطور با قربانی کردن الان، آینده را بسازیم | نامه‌ای به خویشتن

این یک نامه به خودم است! نابرده رنج، گنج میسر نمی‌شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد یک روزی همه ما حاضر می‌شویم تا رنج و سختی را به جان بخریم. حالا ممکن است این روز در جوانی باشد یا میانسالی و یا شاید پیری. تنها کاری که ما باید کنیم این است

چطور با قربانی کردن الان، آینده را بسازیم | نامه‌ای به خویشتن بیشتر بخوانید »

مقاومت در برابر نوشتن یا مرض شتر نویسندگی

کتاب نبرد هنرمند (نبرد هنر) را دوباره یک ورقی می‌زدم. دوباره تنبلی و نبرد بزرگ برای کاری که انجام نمی‌دهیم. دقیقا چیزی که سخت است نوشتن نیست. بلکه نشستن و شروع به نوشتن کردن است. خب این موضوع تازه‌ای نبود اما بیماری دایمی است. می‌دانید مثل میگرن که خوب نمی‌شود. این مقاومت کردن هم برای

مقاومت در برابر نوشتن یا مرض شتر نویسندگی بیشتر بخوانید »

عناصر ارتباط چیست | مبانی ارتباط به زبان ساده

این نوشته بدون ویرایش و ناقص است. به زودی تکمیل و درست خواهد شد. وقتی اسم ارتباط را می‌شنوی به چه فکر می‌کنی؟ ارتباط خوب؟ بد؟ کاری؟ وزیر جوان؟ وزارت ارتباطات؟ یا مثل خیلی‌ها رابطه‌ها جلوی چشمت ردیف می‌شود؟ رابطه عاشقانه؟ رابطه خانوادگی و الخ. اما چیزی که اکثرا توجه نمی‌کنیم خود ارتباط است. ارتباط

عناصر ارتباط چیست | مبانی ارتباط به زبان ساده بیشتر بخوانید »

پرده ذهنی

ذهنت را بپوشان. هرکس و هرچیزی نباید پا برهنه وارد شود. به همین سادگی. همچین یک پردهٔ درست حسابی درست کن که هروقت نیاز بود کنار بزنی و هروقت نیاز نبود بگذاری این هجمه‌های زیاد پشتش گیر کند. چرا پرده؟ چرا دیوار نکشیم تا خیالمان راحت شود؟ چون دیوار از ما یک آدم دگم نفهم

پرده ذهنی بیشتر بخوانید »

بادبادک‌های موفقیت

چه شد که من به اینجا رسیدم! +دانلود pdf کتاب «بادبادک‌های موفقیت»

یادش بخیر. یک روزی که زیستن پلاس برپا بود. دلم برای اوایل آن تنگ می‌شود. زیستن پلاس مرا یاد قدیمتر می‌اندازد. نوستالژی در نوستالژی. عین یک زنجیر وصل است. یاد روزگار وبلاگ نویسی. یاد پرشین بلاگ. یاد بلاگفای سانسور کننده. یاد دوستان وبلاگی. یاد قبلتر. یاد یاهو مسنجر. یاد ویندوز ۹۸. یاد فروم‌های اینترنتی فعال

چه شد که من به اینجا رسیدم! +دانلود pdf کتاب «بادبادک‌های موفقیت» بیشتر بخوانید »

پل‌های پشت سرت را خراب کن

وقتی فکر می‌کنم و می‌بینم که چقدر پرت از زندگی هستم، خنده‌ام می‌گیرد. اصلا بعضی اوقات باید توی خودت غرق بشی. همچین بری لابلای آتاشغالی وجودت اون تکه‌های بود گندو را بیابی. و بعد آن‌ها را در آغوش بکشی. چون گاهی درون آن‌ها الماسی نهفته. درست مانند طلایی بین پهن‌های یک گاو. اینطور تصور می‌کنم

پل‌های پشت سرت را خراب کن بیشتر بخوانید »

محبوب، مشهور، خوب یا وقتی قورباغه‌ها هفت‌تیر کش شدند

«شهر که شلوغ بشه، قورباغه هم هفت‌تیر کش می‌شه» قدیم وقتی کسی مشهور می‌شد عموما قدری محبوب هم بود. اصولا کسی که معروف و مشهور می‌شد مراقب بود. مواظب بود که بهترین حالت خودش را عرضه کند. دست کم این احساس را داشت که باید چیزی برای عرضه داشته باشد.   حالا خیلی فرق کرده.

محبوب، مشهور، خوب یا وقتی قورباغه‌ها هفت‌تیر کش شدند بیشتر بخوانید »

نیمی از راه را رفته‌ایم، هنوز خیلی مانده | درباره سخت‌کوشی

when you have gone so far that you can’t manage one more step, then you’ve gone just half the distance that you’re capable of. ضرب المثل گرینلندی من این ضرب المثل را دوست دارم و روی اتاق دیوارم چسبانده‌ام. واقعا ما وقتی کمی خسته می‌شویم فکر می‌کنیم تمام است. همه چیز آخرش است. یا فکر

نیمی از راه را رفته‌ایم، هنوز خیلی مانده | درباره سخت‌کوشی بیشتر بخوانید »