امیدوارم هی بیشتر از این عقب نیافتند. اصلا کلی کار عقب افتاده هست همیشه. مدیریت زمان هم هست و من استفاده نکردم دوباره. اینبار میخوام استفاده کنم و بگم چه شد و چه کردم.
ثبت ثبت ثبت.
با خودم میگم پسر، لعنتی تو خیر سرت کلی اینکارا رو کردی. هی میافتی پایین؟
بعد میبینم نه. درسته کار کردم تو این زمینهها ولی کافی نبوده. از طرفی هربار یک جهش یک مرحله هست چنین چیزهایی هم خواهد شد.
اصلا وقتی از منطقه امنت میایی بیرون خیلی ستونها ریختن. یک دنیای جدید پیش رویت میاد. و همین کافیست تا خیلی چیزها را یادمان برود.
نمیدانم شاید باید برخی چیزها نهادینه شوند. یعنی ملکه ذهن. یا همان عادت.
هرچه هست من که تسلیم نخواهم شد.