من خودم بین دوست و رفیق یا بهتر بگم دوستی و رفاقت تفاوت قایلم اما مرز مشخصی هم ندارد. یعنی اینطور نیست بگویم این رفیق من است و آن یکی دوست من.
در حقیقت شخص مگر در حد اعلا فقط دوستی کند یا رفاقت اما هرچه هست بخشی از این دو را شامل میشود.
دوست کسی است که به معنای واقعی کلمه دوستش داریم. رفیق اما نیاز به علاقه وافر ندارد اما همچنان دوست است.
یعنی پیشنیاز دوستی را دارد ولی الزاما علاقه و دوست داشتن در کار نیست. اما بدون هیچ علاقهای هم نیست.
کسی را که دوست خطاب میکنیم درجه زیادی از رفاقت را دارد در عین حال کسی که رفیق است یک درجه حداقلی از دوستی را در خود دارد.
دوستی و رفاقت همیشه یکجا و یک شکل در یک نفر ظاهر نمیشوند. مثلا کسی رفاقت بیشتری خرج میکند اما الزاما دوست صمیمی نیست. اما دوست صمیمی این درجه را خیلی وقت پیش رد کرده است.
دوستی و رفاقت گرده خوردهاند، گرهای محکم و درهم تنیده. نه یکی هستند نه از هم جدا. مرز باریکی که گسترده شده است.
دوست دست میگیرد و رفیق مراقب ماست.
دوست غمخوار است و رفیق شادمان میکند.
دوست پشتوانه است و رفیق پایه.
میشل دو مونتنی، توی جستار در باب دوستی نقل قول قشنگی دارد.
«به داوری دوستیها نتوان نشست مگر آنگاه که عمری گذشته باشد و جانها بالیده باشند.»
من احساس میکنم درست است که دوستی و رفاقت در هم تنیدهاند، اما دوستی زمانبر است. شاید رفاقت در مدت کوتاهی ممکن باشد اما دوستی زمان میبرد.
مگر نه اینکه دوستی عمیق است، بزرگ است. پس باید زمانی بگذرد تا ساخته شود. نمیدانم نموداری هست که اندازه بگیرد یا نه.
اصلا میشود جدا دوست شد یا باید رفیق بود و دوست شد؟
این یکی به آن یکی ارجح است؟ نه. هرکدام سرایی دارد. در عین حال هرکدام عمقی و داستانی.
خوشا به حال ما که هم دوستانی داریم که رفیقمان هستند و هم رفقایی که دوستمانند.
دوستی و رفاقت عمیقتر از آنست که بشود در یک یادداشت کوتاه بررسی کرد. یا در یک جستار و مقاله. حتی در هزاران کتاب.
اما رابطه انقدر میتواند غنی باشد که لحظهای از دوستی را نتوان در ۱۰ جلد کتاب قطور بیان کرد.
زیبایی آنجا خودنمایی میکند و بزرگ میشود که، یارمان، همراهمان هم دوست باشد و هم رفیق. اصلا درکش سخت است ما دوست میشویم اما بدون دوستی و رفاقت. رفیق میشویم بدون رفاقت و دوستی.
اسم یدک میکشیم. درست است که دوستی و رفاقت بهم گره خوردهاند. اما یار داشتن و همراه داشتن باید از این طناب گره خورده دوستی و رفاقت سرچشمه بگیرد. مگرنه که هرلحظه میشود هر رابطهای را برچسب دوستی و رفاقت و عشق و الخ چسباند.
این روزها ما هر رابطه را رفیق و دوست خطاب میکنیم درحالی که جز اتلاف وقت نیست.
رفاقتها کمرنگند و بدتر اینکه دوستیها شکل نمیگیرند. عمرهای دوستی کم شده چون هر رابطهای را با دوستی اشتباه میگیریم.
دوستی زمان میخواهد تا ثابت شود. این زمان برای هرکس و برای هرکس با کسی دیگر متفاوت است. اما در هرصورت زمانبر است.