من تنبلم. اعتراف میکنم تنبلم. اهمالکارم. با همه اینها خیلی تغییر کردم. کارای خفنی نکردم اما به عنوان یکی از پرچمداران نهضت ملی تنبلی، از این موضوع کمی جستم.
راستش ما تنبلیم. تکنیکهای ضد تنبلی داریم. مدیریت زمان داریم. گرچه مدیریت زمان وجود ندارد.(نظر من به این سو موافقتر است:))
در حقیقت یک برنامه زمانبندی داریم. یکسری کار که باید سر موقع مقرر تمام شوند. ما مدیریت میکنیم که کارها انجام شوند طبق همین برنامه. حالا چطور مدیریت میکنیم؟ منظورم مدیریت زمان یا مدیریت زمانبندی شخصی است.
اولین نکته کم کردن کارهای اضافی است. کارهای اضافی که در ابتدا همه طفره رفتن هستند برای انجام ندادن کارهای اصلی. اهمالکاری. همین کارها حذف میشوند و جایشان با انجام کار پر میشود. همینقدر رشد ما را دست کم ۲ برابر میکند.
بعد دیگه روشهای دیگر هستند. که خیلی هم به مدیریت زمان مربوط نیستند و از دستههای دیگر به عاریت گرفته شدهاند. مثل تقسیمبندی کارها. بازطراحی کارها. حذف درونیات غیر ضروری کارها و الخ.
اما درد تنبلی چه؟ این یکی درمان خاصی ندارد. مشاوره و پشاوره و از این سوسول بازیا برنمیدارد. درنهایت همه مشاورهها به این میرسند.
پاشو جمع کن، کارتو بکن!
حالا یکسریها اول با نازپروری ما را با این حقیقت روبرو میکنند. بعضیها هم حوصلشو ندارند مثل من. از همان اول میگویند.
اینکه عواقب تنبلی چیست همه واقف که هستیم هیچ بسیار هم مجربیم. اما عواقب ناتنبلی چی؟ کمتر کسی این را لمس کرده. من اعتراف میکنم که من هم لمس کردم و بسیار هیجان انگیز است.
مساله اینجاست تنبلی حریف یکباره نیست. دایم باید مبارزه کرد. دایم هست. درد تنبلی مضمن است.
از طرفی فقط مبارزه هم نیست. خیلی جاها باید تنبلی کرد. اما تنبلی هدفمند. باید درد تنبلی را کشید اما با لذت. مثل کارهای بیمورد یا انجام کارهای بیخود.
من اسمش را گذاشتهام «هدایت تنبلی».
اینکه چرا ناتنبلی گفتم. در واقع زرنگی خیلی لذت بخشتر است. فرض بودن عالیست و این عالی بودن دستاورد است. دستاورد تکرار و تمرین. سپس عادت میشود. درست مثل تنبلی. البته تنبلی هست اما در کاری نکردن تنبلیم.
ناتنبلی تنها یک پله پایینتر است و همین هم معجزه میکند.
ناتنبل باشم اول، زرنگی قدم بعدی:)
مراحل بعدی دیرتر و اهسته تر پیش میرود. میشود گافت ناتنبلیپریم، ناتنبلی زگون..
ولی مسیری لذتبخش است و ارزشش را دارد.
باید ادامه داد فقط مگر اینکه کلا مسیر را اشتباه رفته باشیم:)
صدای قلب … ششش… اون بهمون میگه راه درست یا غلط.