نوروز هم تمام شد و اگر تاحالا برنامه نریختی هم اکنون بهترین زمان برای برنامه ریزی سال نو است.
خب، حالا که سال و سده نو آمده و سه ماهی هم از سال میلادی سپری شده و مهمتر اینکه تعطیلات نوروز هم سپری شده فکر کنم زمان خوبی برای یک آغاز تازه و بررسی عملکردمون باشد.
چه دوست داشته باشیم چه نه، در هرصورت برای اینکه بتوانی پیشرفت کنیم باید سه چیز را بدانیم:
- کجا هستم؟
- چطور به اینجا رسیدم؟
- کجا میخواهم باشم؟
وقتی بتونی به اینها پاسخ بدهی نیمی از کار را انجام دادهای. دوتا پرسش نخست بهت کمک میکنند تا مسیری که پیمودی و چگونه رسیدنت به جایی که هستی را پیدا کنی. اما پرسش آخر کمک میکند تا مسیر آینده یا ادامه مسیرت را مشخص کنی.
چه طرفدار هدفگذاری باشی چه نباشی، بررسی عملکرد کمک میکند تا دست کم یک دید خوبی از خودت داشته باشی.
ویژگیهای بررسی عملکرد سالانه برای برنامه ریزی سال جدید
یک بررسی عملکرد سالانه درست و قابل استناد باید چهار ویژگی زیر را داشته باشد
- فهرست کارهایی که به پایان رساندی
- فهرست کارهایی که نیمه تمام هستند (چه آنها که رها کردی چه آنهایی که در حال انجامی یا برای بعد گذاشتی) و اولویت بندی آنها
- تعیین بخشهای مختلف زندگی
- پنج هدف برای سال جدید یا ادامه مسیر
۲۰ تا از کارهایی که انجام دادی را فهرست کن
شاید برایت سؤال پیش آمده که چه دلیلی دارد برای برنامه ریزی سال جدید فهرست تهیه کنم کنم؟
بگذار با سؤال شروع کنم،
- همین الان چندتا کار ناتمام یا رها شده داری که تو ذهنت هستند؟ دست کم چندتاییشان اذیتت میکنند نه؟ به قول معروف روی مخت هستن!
- حالا چندتا کارهایی که انجام دادی دایم توی سرت هستند؟ حس خوبی داره مگه نه؟
این دوتا سؤال را جواب دادی؟ حالا من کمی درموردشان برایت میگویم تا بعدا به دلیلش برای برنامه ریزی سال جدید برسیم.
اگر دقت کرده باشی برای یادآوری کارهای ناتمام تقریباً فشاری به مغزت نیاوردی، همینطوری یک تعدادیشان روی مخت هستند. در عوض برای کارهایی که انجام دادی دست کم قدری فکر کردی. اصلاً یادآوری برخی کارهای موفق سخت میشود و راستش دلیلش هم کاملاً مشخص نیست.
شاید مربوط به همان حالتی باشد که آدم وقتی به هدفی میرسد بعد از یک مدت برایش عادی میشود. البته خوب هم هست چون باعث میشود پیشرفت کنیم و به اهداف بعدی بپردازیم. از طرفی هم افکار منفی اصولاً قدرت بیشتری دارند؛ چون تخریب کردن ساده است.
من هم دقیقاً نمیدانم اما روانشناسی به نام خانم زیگارنیک با بررسی اثر کارهای ناتمام فهمید که افراد کارهای نیمه تمام و رها شده را بیشتر از کارهایی که تمام کردهاند به خاطر میآورند. البته نقدهایی هم به اثر زیگارنیک وارد شده است اما مورد بحث ما نیست.
خب با سوالایی که جواب دادی و مواردی که بهت گفتم مثل اثر زیگارنیک فهمیدیم که کارهای نیمه تمام بیشتر توی خاطر ما هستند. همه اینها باعث ایجاد بار منفی در تفکرات ما میشوند، خیلی از اینکارها فکرمان را مشغول خودشان میکنند و باعث میشوند بهرهوری ما کاهش پیدا کند.
اما مطمئنم وقتی به کارهای انجام شده فکر کردی حس خوبی داشتی. از این فرصت استفاده کن و بگذار با افکار درست و مثبت، احساس خوبی را در خودت ایجاد کنی. (دلیلی که بالاتر گفتم میگم این بود)
حال خوب با کارهای انجام شده و بستن کارهای بیاهمیت
وقتی کارهای نیمه تمام توی ذهنت هستند با تهیه یک لیست از کارهای انجام شده میتوانی درمقابلشان بایستی و اثر منفی آنها را خنثی کنی. به ویژه کارهایی که بهشان افتخار میکنی یا برایت لذت بخش هستند! اصلاً نیاز نیست کارهای عجیب و غریبی باشند یا کارهای بزرگ و خفنی باشند. همین کارهای معمول، پروژههای تمام شده یا حرفهای توی دلت مانده که بالاخره زده بودی. شاید هم خریدن هدیه برای کسی که دوستش داری، اینها مثالی از بهترینها برای فهرستت هستند. مهم این است که به تو احساس خوبی دهند!
اینطور تصور کن که این لیست برایت بیستا عبارت جادویی دارد. هربار که با افکار منفی یا احساسات بد توی مسیرت روبرو میشوی با این واژههای جادویی بر آنها غلبه میکنی.
برای اینکه بتوانی کارها را آسانتر به یادت بیاوری پیشنهاد میکنم علاوه بر مرور حافظهات به گوشی موبایل و کامپیوتر مراجعه کنی. به کتابهایی که خریدی به لیست مخاطبهات یا ایمیلها و دورههایی که شرکت کردهای. میتوانی به پروژههای کاری که انجام دادی مراجعه کنی تا خیلی چیزها یادت بیایند.
لیست کردن کارهای نیمه کاره و رها شده
حتی فکر کردن به برخی از این کارها آزاردهنده هستند. انقدر آزاردهنده که دوست داریم زودتر از شرشان خلاص شویم. راستش را بخواهی فقط با تهیه لیست کارهای انجام شده نمیتوان از شر افکار منفی کارهای نیمه تمام رها شد.
برای اینکه برنامه ریزی سال جدید خوبی داشته باشی و بتوانی پیشرفت کنی، کارهای زیر را باید انجام بدهی.
- فهرستی از همه کارهای نیمه تمام و رها شدهای که هنوز در پس ذهنت باقی هستند را تهیه کن.
- از آن ۵ تایی که مهمترین هستند را انتخاب کن، سپس باقی آنها را خط بزن، تمام شد رفت. یادبگیر که چیزهایی که دیگر ارزش ندارند را رها کنی؛ برای همیشه.
- از این ۵ تا اگر میتوانی فقط یکی را که بیشترین تأثیر را در زندگیات دارد را انتخاب کن و باقی آنها را نیز خط بزن!
چه یکی و چه پنجتا، حالا برای برنامه ریزی سال جدید حداقل یک کار داری که باید بهش بپردازی و اولین گام را برداشتهای.
الآن دیگر تصمیم خود را باید گرفته باشی. از شر افکار مزاحم رها شدهای. از طرفی هم یک لیست از کارهای انجام شده داری که روی طرز فکر و حال خوبت مؤثر است.
بخشهای اصلی زندگیات را بسنج
زندگی همه ما چند بخش اصلی دارد و برای آنکه زندگی خوبی داشته باشیم باید تا جای ممکن تعادل را حفظ کنیم.
تصور کن که توانایی بندبازی و آکروباتیک را داری. اما بجای اینکه روی بند باشی روی نوک برج میلاد ایستادهای، درست آن بالای بالا. اگر به هرطرف سنگینی بیش از حد اضافه کنی سقوط خواهی کرد!
راستش به این خشنی هم نیست. فقط میخواهم بگویم توی زندگیت باید در چند بخش برنامه و هدف داشته باشی. معمولاً تقسیمهای مختلفی میشود ولی اصولاً در این چند مورد جای میگیرند.
- کار و شغل
- سلامت روان و اندیشه
- سلامت جسم
- علم و دانش و یادگیری (از دیدگاه کلی است نه فقط درس و دانشگاه و مدرسه)
- روابط اجتماعی
- تفریح و سرگرمی
برای اینکه راحتتر برنامه بریزی پیشنهاد میکنم بخشهای اصلی زندگیات را مشخص کنی. برای مشخص کردنش هم میتوانی از همین چند مورد قبل استفاده کنی.
وقتی بخشها معلوم شدند باید به هرکدام نمره بدهی، از ۰ تا ۱۰. با خودت رو راست باش، در کدامش بیشتر زمان و انرژی گذاشتی؟ کجا کم گذاشتی؟
یک حقیقت را بهت میگویم، اگر به تعادل کامل بخواهی برسی، فقط معمولی میشوی. درواقع اگر تعادل کامل ایجاد کنی رشد زیادی نخواهی داشت اما احتمالاً میتوانی توقع یک آرامش خوب را داشته باشی.
تقسیم زمان و انرژی
در هر صورت زمان و انرژی ما محدود است. اینکه چقدر از زمانت را به چه بخشی اختصاص دهی تعیین کننده آیندهات خواهد بود. هیچ روش درست یا نادرستی وجود ندارد اما یادت باشد برخی اوقات ممکن است به خودت ضرر بزنی. ضرری که هرگز شاید جبران نشود. مثلاً اگر هر روز را به تفریح بگذرانی و از کار و شغل بمانی طبیعتاً آینده خوبی را نمیتوانی متصور بشوی.
اینکه چطور پیش میروی و کجا انرژی میگذاری را با امتیاز دادن برای خودت اولویت بندی کن. یعنی دو سری امتیاز داری. یکسری از آنها برای یک سال گذشته است و سری دیگر براساس خواسته و علاقه خودت است. سری دوم چیزی است که میخواهی باشی و زمان و انرژی که روی بخشها سپری کنی است.
سپس یک بازبینی بکن ببین آیا این واقعاً چیزی است که میخواهی؟ واقعاً این سبک زندگی است که میخواهی داشته باشی؟ کجاها کم گذاشتی و کجا باید کمتر وقت بگذاری؟
اینکه چه بخشی را حذف میکنی مهم است گرچه من پیشنهاد میکنم هیچ بخشی را حذف نکنی. برای مثال اگر سلامت تن را حذف کنی شاید در ابتدا مشکلی پیش نیاید و حتی چندسالی با اختصاص زمانش به بخشهای مورد علاقهات لذت هم ببری. ولی بعد از چند سال شایدم حتی کمتر احتمالا با انواع امراض قلبی، عروقی، چاقی مفرط حتی عصبی روبرو خواهی شد.
یادت باشد مسیر را باید طی کنی و برای طی کردن آن نیاز به انرژی و حال خوب داری. برای همین دقت کن چطور زمان و انرژی خود را برای برنامه ریزی سال جدید پخش خواهی کرد.
پنج هدف برای سال جدید مشخص کن
این نقطه آغازی برای فعالیتهای سال جاری و آیندهات خواهد بود. درواقع تا اینجا فقط دو سؤال اول را پاسخ دادهای یعنی کجا هستم؟ و چطور به اینجا رسیدم؟
از اینجاست که پرسش «کجا میخواهم باشم؟» را پاسخ خواهی داد و برنامه ریزی سال جدید تقریباً کامل میشود. گرچه این برنامه ریزی کلی است ولی یک نقشه راه دقیق برای خودت خواهی داشت. (برای برنامه ریزی دقیق و بخش بندی باید از روشهای مختلف استفاده کنی که خارج از بحث ماست.)
برای برخیها پنج هدف زیاد است و برای خیلیها به نظر کم میآید. اما مهمترین نکته اینجاست هدفی داشته باشی.
اگر پنج هدف برای یک سال به نظرت زیاد میآید پس یکی از این دو حالت هستی:
- هدفت خیلی کلی و بزرگ هست که در اینصورت باید به اهداف کوچکتر تقسیمش کنی.
- توانایی به سرانجام رساندن کارها درونت کم شده باید با انجام کارهای بیشتر حس موفقیت و توانایی خودت را پرورش دهی.
اگر هم پنج هدف برایت کم است نگران نباش، فعلاً ۵ هدف در نظر بگیر. اگر زودتر میتوانی انجام دهی زمان پایان را کمتر درنظر بگیر مثلاً تا ۶ ماه ابتدای سال. پس از تمام شدن و رسیدن به اهدافت دوباره برای هدفهای بعدی برنامه ریزی میکنی.
یادت باشد همیشه برنامه ریزی کردن مهم است. باید بتوانی در این دنیای پر تلاطم برنامه بریزی و عمل کنی و یا تغییر دهی.
آیزنهاور یک بار گفت
“Plans are nothing; planning is everything.”
برنامهها هیچ چیزی نیستند، برنامه ریزی همه چیز است.
آیزنهاور
گزیده نوشته
به نظرم برای اینکه بتوانیم یک برنامه ریزی خوبی برای سال جدید داشته باشیم باید بتوانیم یک بررسی از عملکرد خود داشته باشیم. برای بررسی عملکرد و برنامه ریزی باید به سه پرسش زیر پاسخ بدهیم:
- کجا هستم؟
- چطور به اینجا رسیدم؟
- کجا میخواهم باشم؟
برای پاسخ به این پرسشها من مراحل زیر را پیشنهاد میکنم:
- تهیه یک فهرست از ۲۰ کار که با موفقیت انجام دادی
- تهیه فهرست کارهای نیمه تمام و حذف کردن موارد بیاهمیت (اولویت بندی کردن)
- تعیین بخشهای مختلف زندگی و سبک زندگی
- هدف گذاری برای سال جدید و برنامه ریزی
با طی کردن این مراحل هم یک دید خوبی از خودمان پیدا میکنیم و هم آماده برنامه ریزی آینده میشویم.
با همه اینها تو چه فکری میکنی و چه پیشنهادی داری؟ یا چه خواهی کرد؟