ماه: دی 1398
-
به امید روزهای بهتر
تنها امید باقیست. یعنی فقط میشود امیدوار بود. برنامه ریخت. عمل کرد و… و نشد. نمیدانم مشکل دقیقا کجاست کاش درونی باشد. درونی باشد راه حل هم هست. بیرونی هم همینطور. اما خیلی سخت میشود. به هرحال آرزو دارم که اینبار رفع شود. به قولی همیشه هرتلاشی نتیجه دارد امیدوارم که اینبار نتیجه بگیرم.…
نویسنده
-
پرده ذهنی
ذهنت را بپوشان. هرکس و هرچیزی نباید پا برهنه وارد شود. به همین سادگی. همچین یک پردهٔ درست حسابی درست کن که هروقت نیاز بود کنار بزنی و هروقت نیاز نبود بگذاری این هجمههای زیاد پشتش گیر کند. چرا پرده؟ چرا دیوار نکشیم تا خیالمان راحت شود؟ چون دیوار از ما یک آدم دگم نفهم…
نویسنده
-
چه شد که من به اینجا رسیدم! +دانلود pdf کتاب «بادبادکهای موفقیت»
یادش بخیر. یک روزی که زیستن پلاس برپا بود. دلم برای اوایل آن تنگ میشود. زیستن پلاس مرا یاد قدیمتر میاندازد. نوستالژی در نوستالژی. عین یک زنجیر وصل است. یاد روزگار وبلاگ نویسی. یاد پرشین بلاگ. یاد بلاگفای سانسور کننده. یاد دوستان وبلاگی. یاد قبلتر. یاد یاهو مسنجر. یاد ویندوز ۹۸. یاد فرومهای اینترنتی فعال…
نویسنده
-
پلهای پشت سرت را خراب کن
وقتی فکر میکنم و میبینم که چقدر پرت از زندگی هستم، خندهام میگیرد. اصلا بعضی اوقات باید توی خودت غرق بشی. همچین بری لابلای آتاشغالی وجودت اون تکههای بود گندو را بیابی. و بعد آنها را در آغوش بکشی. چون گاهی درون آنها الماسی نهفته. درست مانند طلایی بین پهنهای یک گاو. اینطور تصور میکنم…
نویسنده
-
هنوز رویا پردازی میکنی؟
هنوز هم رویا پردازی داری؟ هنوز به درختان پرپشت جنگلهای پر از پریان فکر میکنی؟ هنوز به دنبال غریبههای رویاهای خود میروی؟ هنوز دریا را هنگامی که بر آب قدم میگذاری تصور میکنی؟ هنوز به سوی ابدیت پرواز میکنی؟ هنوز در راه کوهستان با غولهای سنگی میجنگی؟ هنوز از جنهای خرابهها فرار میکنی؟ هنوز رو…
نویسنده
-
گرانش وجود ندارد و زمین تخت است!
شوخی با علم. این مطلب یک شوخی با علم و فقط یک بازی ذهنی است! آن هم برای به مسخره گرفتن باور تخت بودن زمین که دوباره عدهای نادان دنبالش راه افتادهاند! مسئولیت باور یا عمل به آن برعهده من نیست. در خانه انجام ندهید. گرانش وجود ندارد. یعنی وجود دارد اما چیزی نیست…
نویسنده
-
کارهایم باز عقب ماند
مدیریت زمان، بلدم. انجام میدهم. نتایج خوبی هم گرفتهام. اما این عقب ماندن ورای مدیریت زمان است. میگویند مدیریت انرژی. مدیریت توجه و الخ. مساله اسمها نیست. مشکل از پایه ویران است. میخواهم مبانی مدیریت را باری دیگر مرور کنم. از مبانی کلاسیک تا مدرن. شاید هم پست مدرن اگر مانند هنر وجود داشت:) …
نویسنده
-
محبوب، مشهور، خوب یا وقتی قورباغهها هفتتیر کش شدند
«شهر که شلوغ بشه، قورباغه هم هفتتیر کش میشه» قدیم وقتی کسی مشهور میشد عموما قدری محبوب هم بود. اصولا کسی که معروف و مشهور میشد مراقب بود. مواظب بود که بهترین حالت خودش را عرضه کند. دست کم این احساس را داشت که باید چیزی برای عرضه داشته باشد. حالا خیلی فرق کرده.…
نویسنده
-
اندر حکایت کنفسیوس و حاکم شهر دوازده اژدها | چرندنامه
آوردهاند که حاکمی بر شهر دوازده اژدها حاکم بودی. کنفسیوس را در راهش بدید و وی بخواند تا حکمتی گفتهاش کند. کنفسیوس بر گاو افسار نشان افسر حاکم بداد و افسر وی و گاوش را نزد حاکم برد. حاکم گفتش:«ای حکیم، پند امروزت چیست؟» کنفسیوس سر بالا آورد و ریش نخ نمایش را با دستان…
نویسنده