برچسب: چرندنامه
-
پنبه و چوب و کنفسیوس | چرندنامه
نقل است کنفسیوس را که سوار بر گاومیش خویش در کهنه رهی داخل شد. در ره به چوبی و پنبهای برخورد و بحث آن دو را در بحث و جدل یافت. پنبه بر سفیدی و نرمی خویش میبالید و فخر میفروخت. چوب بر سفتی و سختی و رنگی خوش میبالید. چوب را پنبه گفت: «تو…
نویسنده
-
پاسخ به چند سوال از کتاب کافه سوال | چرندنامه
اینجا بگویم که این نوشته همانطور که از دستهبندیشان پیداست چیز جدیی نیست. بعد هم سوالات این کتاب فقط جنبه جالب بودن دارند. در کل به نظر من هم جالب نیستند. اما یک سری به آن بزنم جالب است. برخی را هم از زبان قُلی مینویسم. ۴۹. چه چیزی در زندگیتان بیش از همه حس…
نویسنده
-
غوک و شاهدخت پریان و تهران | چرندنامه
نقل است، روزی شاهدخت پریان سوار بر اسب از خیابانهای تهران همی میگذشت. خوشحال ز پنهان بودن از دیدگان میتاخت. لیک خبر نداشت که آهن غراضههای جدید قیمتی گشته و تیزتر از اسب پریان تندی روند. یاد تجریش در ۳۰۰ سال پیش اوفتاد و عزم راسخ پی پیمودن مسیر قدیم کرد. مسیر یافت ننمود و…
نویسنده