گلها، دل و عقربهها
نکند برسد آن لحظه که باشند فقط عقربهها نکند شب بشود بیفردا بیسحر بیآفتاب نکند دل بلرزد و بیافتد تنها نکند چشم نبیند دل را نکند مانَد جا، آنسوی غبار دل خفته در رویای بهار نکند باز شود زخم دل نکند دانهای باشد آنجا نکند خونِ این دلِ خفته در غم شود آب حیات گلها […]
گلها، دل و عقربهها بیشتر بخوانید »