پنبه و چوب و کنفسیوس | چرندنامه
نقل است کنفسیوس را که سوار بر گاومیش خویش در کهنه رهی داخل شد. در ره به چوبی و پنبهای برخورد و بحث آن دو را در بحث و جدل یافت. پنبه بر سفیدی وادامه »پنبه و چوب و کنفسیوس | چرندنامه
نقل است کنفسیوس را که سوار بر گاومیش خویش در کهنه رهی داخل شد. در ره به چوبی و پنبهای برخورد و بحث آن دو را در بحث و جدل یافت. پنبه بر سفیدی وادامه »پنبه و چوب و کنفسیوس | چرندنامه
اینجا بگویم که این نوشته همانطور که از دستهبندیشان پیداست چیز جدیی نیست. بعد هم سوالات این کتاب فقط جنبه جالب بودن دارند. در کل به نظر من هم جالب نیستند. اما یک سری بهادامه »پاسخ به چند سوال از کتاب کافه سوال | چرندنامه
نقل است، روزی شاهدخت پریان سوار بر اسب از خیابانهای تهران همی میگذشت. خوشحال ز پنهان بودن از دیدگان میتاخت. لیک خبر نداشت که آهن غراضههای جدید قیمتی گشته و تیزتر از اسب پریان تندیادامه »غوک و شاهدخت پریان و تهران | چرندنامه