روز پنجم قطعی اینترنت | Push it to the limit!

این نوشته‌ها در دوران قطعی اینترنت بوده نوشته شده‌اند. بعدا به تاریخ درستشان منتشر شدند. قطعی همه‌اش بدی است. اما این مدت حسابی روی کار تمرکز کردم. بعد از وصل شدن (اگر بشود البته) بیشتر تمرکز خواهم کرد. گاهی باید فقط روی یک کار تمرکز کرد. خیلی کار کرد. خیلی خواست و خیلی سریع پیش […]

روز پنجم قطعی اینترنت | Push it to the limit! بیشتر بخوانید »

روز چهارم قطعی اینترنت | آنچه مرا نکشند قوی‌ترم می‌کند

این نوشته‌ها در دوران قطعی اینترنت بوده نوشته شده‌اند. بعدا به تاریخ درستشان منتشر شدند.   خب جهت خالی نبودن عریضه باید بگویم که با همه قطعی‌ها، ضررها و آزار و اذیت. ما همچنان ادامه می‌دهیم. این شرایط هست. بحران است. هرچقدر مسخره و احمقانه. هرچقدر خسته کننده و ترسناک. نباید تسلیم شد. تسلیم نشدن

روز چهارم قطعی اینترنت | آنچه مرا نکشند قوی‌ترم می‌کند بیشتر بخوانید »

روز سوم قطعی اینترنت | شیر را کلا کندند

این نوشته‌ها در دوران قطعی اینترنت بوده نوشته شده‌اند. بعدا به تاریخ درستشان منتشر شدند. شیر را بسته‌اند. کوفتشان شود آنان که پشت شیرند و اینترنت می‌نوشند. فکر کنم از بیخ کنده‌اند. یادش بخیر دوران دایال آپ وقتی خانه‌ای دو خط داشت، بخاطر پول تلفن نداده مخابرات خط را قطع می‌کرد. معمولا خط دوم جهت

روز سوم قطعی اینترنت | شیر را کلا کندند بیشتر بخوانید »

روز دوم قطعی اینترنت

این نوشته‌ها در دوران قطعی اینترنت بوده نوشته شده‌اند. بعدا به تاریخ درستشان منتشر شدند. امروز هم اینترنت قطع است. نمی‌دانم کجای دنیا بجز کره شمالی اینترنت به دوشاخه وصل است. عمو فیلترچی هرکار کرد تا فقط فیلتر کند نشد. پاپا سکوریتی اومد دو شاخه را از پریز کشید. یادش بخیر. آن زمان که اینترنت

روز دوم قطعی اینترنت بیشتر بخوانید »

مدیریت زمان(بندی) | خبر کارهای من

این نوشته‌ها در دوران قطعی اینترنت بوده نوشته شده‌اند. بعدا به تاریخ درستشان منتشر شدند. خیلی کلیشه‌ای است. این پست هم با این قطعی اینترنت چیزی جز یک اعلام خبر نیست. بقولی خبریست جهت خالی نبودن عریضه. علاقه‌ای به سبک‌ها و مدل‌های جدید ندارم. صرفا جهت اشتراک گذاری تجربه خواهد بود. بلکه کسی بتواند استفاده

مدیریت زمان(بندی) | خبر کارهای من بیشتر بخوانید »

آن سوی دیوار کج کاهگلی | داستان کوتاه

دیوار کهن سال بود. بار روزگار او را به راست کج کرده بود. کنارش درخت انجیری پاجوش زده بود. درخت هر صبح که از خواب بیدار می‌شد به دیوار سلام می‌داد. دیوار هم با خوشحالی پاسخش را می‌داد. اما انقدر کهن بود که هربار کمی گردخاک از دیوار می‌ریخت. اسفند و فروردین روی تن دیوار

آن سوی دیوار کج کاهگلی | داستان کوتاه بیشتر بخوانید »

قورباغه هفت‌تیر کش

قورباغهٔ هفت‌تیر کش | غوکان استادنما

مساله خیلی قدیمی‌ست. وقتی شیر توی بیشه نباشد، قورباغه هفت‌تیر کش می‌شود. امشب یاد کلاس‌های قدیم افتادم. استاد اجازه؟ استاد فلان استاد بهمان. اینکه در کشور ما استاد رقیق شده و هرجایی استفاده می‌شود خودش یک مشکل. این استاد استاد کردن‌ها و انواع استاد بودن‌ها مشکل دیگر. راستش اصلا ایرادی ندارد کسی خودش را استاد

قورباغهٔ هفت‌تیر کش | غوکان استادنما بیشتر بخوانید »

گاو همیشه سبزی، که ننوشتم

می‌خواستم یک مقاله بنویسم. مقاله در مسیر سث گادین. گاو بنفش نه. گاو همیشه سبز. به دیوار زده‌ام. تازه از مراسم محتواگران ۲ رسیدم. به دیوار چسبانده‌ام مقاله گاو همیشه سبز. فکر کنم برای سایت آژانس کپی‌رایتینگ باشد. آره باید همین باشد. احساس می‌کنم یک موضوع جاب بوده. اما حالا به فراموشی سپرده شده. موضوع

گاو همیشه سبزی، که ننوشتم بیشتر بخوانید »

درباره مدیریت پروژه‌های کوچک و پروژه‌مداران توهمی

با خودم فکر می‌کردم ما چقدر خوب حرف از پروژه می‌زنیم. اصلا دقت کردید هرکسی یک پروژه‌ای برای خودش دارد؟ یعنی الان از بیشتر آدما بپرسی چه می‌کنی؟ خواهند گفت که یک پروژه‌ای برای خودشون دارن. می‌خواهم بیشتر از مدیریت پروژه بگویم. برای همین یک سری از پست‌هایم را مختص مدیریت پروژه به خصوص پروژه‌های

درباره مدیریت پروژه‌های کوچک و پروژه‌مداران توهمی بیشتر بخوانید »

روانشناسی چرندیات و روانشناس | داستان کوتاه

«روانشناسی هرچه می‌خواهد بگوید. اصلا مگر می‌شود این روانشناسی لعنتی چیزی هم نگوید. هر سوراخ و سمبه‌ای هم پیدا کنیم باز می‌گوید. فقط می‌گوید و می‌گوید و می‌گوید. یک بار هم شده سکوت کند. شخصیتت این است. مدلت فلان است. تیپ شخصیتت این است. لامصب حتی نگاه هم نمی‌کند چه بگوید و چه نگوید. همه‌اش

روانشناسی چرندیات و روانشناس | داستان کوتاه بیشتر بخوانید »