جیرجیرکی که دیگر جیرجیر نکرد | داستان کوتاه

تازه از تخم بیرون آمده بود. همه شبیه هم بودند. هزاران پوره جیرجیرک کنار هم. رنگ‌های زرد و قهوه‌ای. کنار خاک سیاه و قهوه‌ای. اولین بار طعم غذا را چشیدند. یک تکه سیب که از درخت بالای سرشان افتاده بود. تازه گندیده بود و باقی حشرات همراه آن‌ها سیب می‌خوردند. جشنی بود یک سیب بزرگ […]

جیرجیرکی که دیگر جیرجیر نکرد | داستان کوتاه بیشتر بخوانید »

دانستن همه چیز یا شروع نکردن کار

هیو مک لیود در کتاب نقشه‌های شیطانی حرف جالبی می‌زند: «نیاز نیست همه چیز را از اول بدانید.» این دانستن الکی یعنی وقت هدر دادن. البته منظور بی‌گدار به آب زدن نیست. اما نمی‌شود صبر کرد. مخصوصا که دولت نمی‌دمد. ما وقتی می‌خواهیم اهمال کنیم یک روش خوب هست. بگذار اول همه چیز را بدانم.

دانستن همه چیز یا شروع نکردن کار بیشتر بخوانید »

مشکل با نوشتن تجزیه و تحلیل می‌شود نه با فکر و خیال

دیل کارنگی در کتاب آیین زندگی از تجربه‌اش نوشته: «اگر واقعیت‌ها را روی کاغذ بنویسیم، آسانتر می‌توانم آن‌ها را تجزیه و تحلیل کنیم.» شاید کتاب بسیار قدیمی باشد اما به قدری زیبا نوشته که می‌شود دست کم در قرن بعدی هم از آن استفاده برد. (شاید بیشتر) کلا نوشتن واقعیت، نوشتن مشکل و هرچیزی که

مشکل با نوشتن تجزیه و تحلیل می‌شود نه با فکر و خیال بیشتر بخوانید »

پشت صحنه محتواگران | ماجرای شکل‌گیری محتواگران

نمی‌دانم چقدر از محتواگران خبر دارید. اما دومین گردهمایی محتواگران هفته دیگه چهارشنبه ۲۲ آبان ۹۸ برگزار خواهد شد. اگر با ما بوده باشید احتمالا قسمتی از پشت صحنه را دیده‌اید. اما قصه محتواگران را حتم دارم که تا این تاریخ نمی‌دانید. چندماه قبل، یک روز گرم و تابستانی در دفتر. نشسته بودیم. تازه شروع

پشت صحنه محتواگران | ماجرای شکل‌گیری محتواگران بیشتر بخوانید »

Multitasking is a cow

چندکارگی (Multitasking) توهمی بیش نیست

«خانما چندتا کار رو همزمان انجام می‌دن.» «کلم تو گوشیه ولی یبارم تصادف نکردم تو اینحالت پشت فرمون چون رانندگی رو فول فولم.» چنین حرفهایی همیشه هست. اما برای بهره‌ور بود برای یک پله حداقل یک پله بالاتر رفتن. این جملات و طرز فکرها توهم و آزاری بیش نیست. مولتی‌تسک بودن یا نبودن. گرچه مسایل

چندکارگی (Multitasking) توهمی بیش نیست بیشتر بخوانید »

کتاب فروشی عباس | کاغذ تمام شد

کتاب فروشی عباس. ساعت ۱۰:۱۰ شب بود. دوتایی وارد شدند. نگاهی به اطراف انداختند. عباس سرجایش پشت میز مثل هرشب خودش را رها کرده بود. عباس همیشه آنجاست گویی که ریشه دوانده باشد. احتمالا اگر آدم فضایی‌ها به زمین می‌آمدند عباس را جزو گیاهان حساب می‌کردند. «سلام عباس آقا» – سلام بچه‌ها طبق عادت بین

کتاب فروشی عباس | کاغذ تمام شد بیشتر بخوانید »

درباره دوستی | یادداشتی برای دوستی و رفاقت

من خودم بین دوست و رفیق یا بهتر بگم دوستی و رفاقت تفاوت قایلم اما مرز مشخصی هم ندارد. یعنی اینطور نیست بگویم این رفیق من است و آن یکی دوست من. در حقیقت شخص مگر در حد اعلا فقط دوستی کند یا رفاقت اما هرچه هست بخشی از این دو را شامل می‌شود. دوست

درباره دوستی | یادداشتی برای دوستی و رفاقت بیشتر بخوانید »

چرا نویسندگی آنلاین؟

اوباما رئیس جمهور اسبق آمریکا یک حرف خوبی تو یکی از نشست‌هایی که با کودکان داشت زد. جملات دقیق را یادم نیست اما اصل مطلب این بود. به محتوایی که در اینترنت منتشر می‌کنید توجه داشته باشید. چه در فیس بوک چه در هر سایت و شبکه اجتماعی. این‌ها بعدها برای قضاوت شما توسط مردم

چرا نویسندگی آنلاین؟ بیشتر بخوانید »

نامه‌ای به یک دوست: من، تو، اندیشه و قلم – آزادنویسی

دوست عزیز و مهربانم درودی به بزرگی رویاهایمان، امیدوارم حالت سرشار از خوشی و نفس‌هایت پر فرح باشند. آرزومندم که دست‌هایت آزاد و پربار با قلم و پیراستن اندیشه‌ها. اکنون که برایت می‌نویسم سال‌هاست که تو را می‌شناسم. سالهاست که دوستی ما ریشه گرفته و هر روز جوانه‌هایی کوچک می‌زند. نمی‌دانم کجایی، اما هرگاه تنها

نامه‌ای به یک دوست: من، تو، اندیشه و قلم – آزادنویسی بیشتر بخوانید »

زندگی کردن شغل من است

زندگی نمی‌کنیم. از قدیم یاد دادند به ما که می‌خواهی چه کاره شوی؟ دکتر، مهندس، معلم، خلبان و الخ. خلبان که شغل خیلی‌ها بود، مخصوصا پسرها. آن‌هم در کشوری که چرخ هواپیما هم تولید نمی‌کند. البته خلبان بودیم و هستیم. خلبان آرزوها. در رویاها خوب پرواز می‌کنیم. بگذریم. کسی به ما نگفت اصلا می‌شود خیلی‌کارها

زندگی کردن شغل من است بیشتر بخوانید »