پرش به محتوا

روایت

روایت شهر خاکستری من

می‌نگرم. به دیوار. به سقف. به پنجره. به پس از آن می‌نگرم. آسمان آبی نیست، دود است. خاکستری ست. بی‌روح و بی جان. آذر امسال کم دارد از پارسال. کم دارد صدای پرندگان، صدای گنجشکان… ادامه »روایت شهر خاکستری من