پرش به محتوا

یادداشت‌ها

جایی که روزمرگی‌ها، یادداشت‌ها و نوشته‌های شخصیم منتشر می‌شوند

گاو همیشه سبزی، که ننوشتم

می‌خواستم یک مقاله بنویسم. مقاله در مسیر سث گادین. گاو بنفش نه. گاو همیشه سبز. به دیوار زده‌ام. تازه از مراسم محتواگران ۲ رسیدم. به دیوار چسبانده‌ام مقاله گاو همیشه سبز. فکر کنم برای سایت… ادامه »گاو همیشه سبزی، که ننوشتم

دانستن همه چیز یا شروع نکردن کار

هیو مک لیود در کتاب نقشه‌های شیطانی حرف جالبی می‌زند: «نیاز نیست همه چیز را از اول بدانید.» این دانستن الکی یعنی وقت هدر دادن. البته منظور بی‌گدار به آب زدن نیست. اما نمی‌شود صبر… ادامه »دانستن همه چیز یا شروع نکردن کار

مشکل با نوشتن تجزیه و تحلیل می‌شود نه با فکر و خیال

دیل کارنگی در کتاب آیین زندگی از تجربه‌اش نوشته: «اگر واقعیت‌ها را روی کاغذ بنویسیم، آسانتر می‌توانم آن‌ها را تجزیه و تحلیل کنیم.» شاید کتاب بسیار قدیمی باشد اما به قدری زیبا نوشته که می‌شود… ادامه »مشکل با نوشتن تجزیه و تحلیل می‌شود نه با فکر و خیال

پشت صحنه محتواگران | ماجرای شکل‌گیری محتواگران

نمی‌دانم چقدر از محتواگران خبر دارید. اما دومین گردهمایی محتواگران هفته دیگه چهارشنبه ۲۲ آبان ۹۸ برگزار خواهد شد. اگر با ما بوده باشید احتمالا قسمتی از پشت صحنه را دیده‌اید. اما قصه محتواگران را… ادامه »پشت صحنه محتواگران | ماجرای شکل‌گیری محتواگران

کتاب فروشی عباس | کاغذ تمام شد

کتاب فروشی عباس. ساعت ۱۰:۱۰ شب بود. دوتایی وارد شدند. نگاهی به اطراف انداختند. عباس سرجایش پشت میز مثل هرشب خودش را رها کرده بود. عباس همیشه آنجاست گویی که ریشه دوانده باشد. احتمالا اگر… ادامه »کتاب فروشی عباس | کاغذ تمام شد

درباره دوستی | یادداشتی برای دوستی و رفاقت

من خودم بین دوست و رفیق یا بهتر بگم دوستی و رفاقت تفاوت قایلم اما مرز مشخصی هم ندارد. یعنی اینطور نیست بگویم این رفیق من است و آن یکی دوست من. در حقیقت شخص… ادامه »درباره دوستی | یادداشتی برای دوستی و رفاقت

چرا نویسندگی آنلاین؟

اوباما رئیس جمهور اسبق آمریکا یک حرف خوبی تو یکی از نشست‌هایی که با کودکان داشت زد. جملات دقیق را یادم نیست اما اصل مطلب این بود. به محتوایی که در اینترنت منتشر می‌کنید توجه… ادامه »چرا نویسندگی آنلاین؟

نامه‌ای به یک دوست: من، تو، اندیشه و قلم – آزادنویسی

دوست عزیز و مهربانم درودی به بزرگی رویاهایمان، امیدوارم حالت سرشار از خوشی و نفس‌هایت پر فرح باشند. آرزومندم که دست‌هایت آزاد و پربار با قلم و پیراستن اندیشه‌ها. اکنون که برایت می‌نویسم سال‌هاست که… ادامه »نامه‌ای به یک دوست: من، تو، اندیشه و قلم – آزادنویسی

زندگی کردن شغل من است

زندگی نمی‌کنیم. از قدیم یاد دادند به ما که می‌خواهی چه کاره شوی؟ دکتر، مهندس، معلم، خلبان و الخ. خلبان که شغل خیلی‌ها بود، مخصوصا پسرها. آن‌هم در کشوری که چرخ هواپیما هم تولید نمی‌کند.… ادامه »زندگی کردن شغل من است